نوشته های یه ذهن خط خطی



عنر عنر رفتم تا اونجا :|

2 ساعت دنبال کلاس گشتم

وقتی پیدا کردم یه برگه خورده بود روی در
"با سلام کلاس فارسی تشکیل نمیشود"

 +

یکی از بچه ها نامزد کرده بعدا داشتیم با هم حرف میزدیم یهو گفت

-ممد؟

+جونم؟

-میدونی مشکل تو چیه؟

+چیه؟

-همه چیزو منطقی میبینی اینقد [اندازه سر انگشتش] احساس نداری

+خب؟

-خب من سر همین از المپیاد ریاضی و اینا خوشم نمیومد دیگه من نقطه مقابل اینم دقیقا :)


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

زندگینامه زرگر دیـکــداش دعا یاسین آموزش تحلیل تکنیکال دختران و پسران خانواده برتر مدفیل | مشاوره و برنامه ریزی کنکور بهترین ضدعفونی کننده های الکلی بنیس صد آثار دانش سایبرگایز